samedi, juin 08, 2013

نکات مهم در استعفا نامه دو عضو با سابقه شورا



نکات مهم در استعفا نامه دو عضو با سابقه شورا

ایرج شکری

استعفا نامه آقای دکتر کریم  قصیم و آقای محمد رضا روحانی را می توان به سه بخش تقسیم کرد، بخش مربوط به سابقه فعالیت و دستاوردهای کار و تلاش سیاسی در شورا،بخش انتقاد و نارضایی ها بخش سوم پیشنهادات و راهکارهایی که برای پیشبرد مبارزه و اعتلای شورا ارائه کرده بوده اند و مورد توجه واقع نشده است. اما از این سه بخش، بخشی که مربوط به نارضایی ها و انتقادات این دو عضو مستعفی است مهمتر است. چون انباشته شدن این مسائل بوده است که صبر آنان را به پایان رسانده است. در این زمینه در استعفانامه به طور فشرده آمده است:« در عين حال ما هميشه ، به خصوص طيّ دهه اخير و بيشتر در چهارسال گذشته ، در مورد تنظيم روابط دروني، روشهاي برخورد به اشتباهات، فقدان پاسخگويي مناسب، نوع واكنش به انتقاد و منتقدان درون و بيرون شورا , شيوه تصميم گيري , همچنين  چگونگي طرح و بحث تحليلهاي اساسي و رويكردهاي مبرم پيشنهادي و ..... با دشواريهاي گوناگون و فزاينده مواجه بوده ايم . طي ساليان دراز به سبب لاينحل ماندن تناقضات و افزايش و تراكم مشكلات جديد صبر و حوصله ما هم تحليل رفته است».

و بعد در قسمت پایانی استعفانامه آنچه تحمل دکتر قصیم و روحانی را بپایان رسانده است در این جملات خلاصه شده است:« در ماههاي اخير كه انواع معضلات جديد به دشواريهاي پيشين افزوده شده است

- افشای مسائل شخصی و تعرض غیر قابل دفاع و علنی چند ماه پیش به موضوعی که در حوزه حقوق بشر قرار دارد  

- پيامهاي (نصيحت و انذار !) آقاي رجوي خطاب به سران غالب و مغلوب رژيم ولايت فقيه                                    

- مداخله دادن مكرر و بي وجه كميسيونها و دبيرخانه شوراي ملي مقاومت در مسائل، و بعضاً مشاجراتي، كه آشكارا به ايدئولوژي و تشكيلات و .... سازمان مجاهدين خلق مربوط بوده اند»،


در میان تمام این مسائل مطرح شده، به نظر نگارنده ، مهمتر از همه ایرادی است که به عملکرد شخص مسعود رجوی گرفته شده است. چرا که آن دو پیام مسعود رجوی به خامنه ای و رفسنجانی در مورد انتخابات، از ذهنیتی صادر شده و بیرون آمده که به کلی در عالم دیگری سیر می کند و مخصوصا آخرین پیام او که تحت عنوان « اتمام حجت با ولی فقیه درمانده ارتجاع در سراشیب سرنگونی مسعود رجوی - 31 اردیبهشت 92 » که بعد از رد صلاحیت رفسنجانی صادر شد و در سایت های مربوط به مجاهدین قرار گرفت(در یوتیوب قابل دسترسی است)، برای هر کسی که اخبار سیاسی ایران را دنبال می کند و از وضعیت مجاهدین هم اطلاع دارد، چیزی نبود جز دستورالعمل هم برای رفسنجانی و هم برای خامنه ای آنهم با حالت اخطار و «اتمام حجت»، که از فرستنده پیام تصویر آدمی را ارائه می دهد که، یا حالت عادی ندارد، و یا ارتباط درستی با دنیای بیرون از مخفی گاه خود ندارد و بیشتر در دنیای ذهنی و ساخته و پرداخته خودش سیر وسیاحت می کند. «رهبر مقاومت» در پیام 31 اردیبهشت، برای خامنه ای دستور صادر می کند که :« خامنه ای باید تا دیر نشده رفسنجانی را با حکم حکومتی به صحنه برگرداند»، و بعد برای رفسنجانی نسخه می پیچد که «رفسنجانی اگر کشور و نظام را در خطر می بیند باید برخلاف 4 سال پیش خطر کند و باید با کمک حوزه و بازار خامنه ای را پایین بکشد، استوانه نظام نباید بترسد، هم چنان که خامنه ای را یک شبه بالا برد اکنون میتواند و باید بساط ولایت او را در هم بریزد و یا الا اقل از او حکم حکومتی برای شرکت در انتخابات بگیرد». واقعا این حرفها از یک آدمی در حال عادی آن هم کسی که هر دو جناح رژیم به خونش تشنه اند، صادر شده؟ نکته «سیاسی و سالم» این پیام آن است که تنها سعی شده در آن، گاف مربوط به عدم تحریم انتخابات( در پیام قبلی به رفسنجانی و خامنه ای حرفی از تحریم انتخابات نبود) به نوعی اصلاح شود، اگر چه در این هم دعوت به تحریم نشده است. تاکید ها در این پیام ها بر این که در چهل سال پیش رهبران و بعضی مهره های رژیم هوادر مجاهدین بوده اند و...» چه تاثیری بر بی وزنی «رهبر مقاومت» در رویداد های کشور می تواند داشته باشد؟ چهل سال پیش، چهل سال پیش بود. طبیعی است که از این گفتارها و رویکردهای مسئول شورا آن دو عضو قدیمی شورا، به این نتیجه برسند که دیگر فعالیت سیاسی تحت هدایت و رهبری آدمی چنان بیگانه با واقعیت، نه تنها دستاورد سیاسی مثبتی در مبارزه با رژیم نخواهد داشت، بلکه به شأن آنها به عنوان آدم هایی که رویکردشان به مسائل جدی است و از خود و از واقعیت «شکلک» ارائه نمی دهند، لطمه می زند. آن دو پیام مسعود رجوی واقعا جای بررسی و تحلیل روانشناسانه دارد. خصوصا باید توجه داشت که به خاطر ویژگی «ولایی» رهبری در سازمان مجاهدین از بعد از انقلاب ایدئولوژیک و وزن سُربی «رهبر تاریخی و با عظمت» در روابط موجود در سازمان مجاهدین، هیچکس جرأت انتقاد از او در این زمینه را ندارد و حتی در دورن شورا هم کسی نمی توانست و نمی تواند به او بگوید که «آقا این پیامها چی بود که شما فرستادی؟ دستور العمل و فرمان  صادر کردن برای رفسنجانی و خامنه ای که در انتخابات چکار باید بکنند که زیرآب یکدیگر را بزنند تا زمینه سقوط رژیم خودشان را فراهم کنند یعنی چه؟». به خاطر همین و با توجه به مجموعه مسائلی هم که قبلا وجود داشته است و به ویژه رویدادهای چند ماه اخیر که با انتشار اعتراف به «مفعول بودن» یک عضو سازمان مجاهدین با سابقه سی ساله که در استعفانامه از آن با عنوان« افشای مسائل شخصی و تعرض غیر قابل دفاع و علنی چند ماه پیش به موضوعی که در حوزه حقوق بشر قرار دارد» یاد شده است و نیز صف آرایی کمیسیون های قضایی و امنیت و ضد تروریسم شورا در برابر انتقادات و سوال اسماعیل وفا یغمایی در مورد سرنوشت همسر سابق و مادر فرزندش، جای هیچ توجیهی برای ادامه فعالیت سیاسی در شورای ملی مقاومتِ تحت انقیاد و آلت دست جناب مسعود رجوی و مریدان نزیکش، که سازمان مجاهدین را نیز، هم در فاجعه فرو برده اند و هم از محتوای انقلابی و مردمی خالی کرده اند، باقی نمی گذارد. این دو در پایان یاد آور شده اند که :« ما نمي توانيم با اين كارها و رويكردها موافق باشيم.  مي رويم، چون ديگر نارضايتي و نداي اعتراضِ شأن و وجدانمان  بر سكوت و صبرمان چيره شده. نمي توانيم در پيشگاه ملت ايران و افكار عمومي و تاريخ / به عبارت ديگر نزد وجدان خويش  پاسخگوي سياستها، رويكردها ، كنش و واكنشهايي باشيم كه در بحث ، تصميم و اجراي آنها مشاركتي نداشته ايم».

در ممن مناسب می دانم که به این نکته هم اشاره کنم که «حزب سبزهای ایران» با صدور بیانیه یی به تاریخ خرداد 16(یک روز بعد ازانتشار استعفا) که تعاونی شلغمکاران(سایت آفتابکاران) آن را باز تکثیر کرد، به این استعفا واکنش نشان داده و طی آن تلاش کرده است مفاهیم موضوعاتی را که در استعفا نامه آمده است تحریف کند و با پیش گرفتن همان خط سنجاق کردن و چسباند هر منتقد مجاهدین به رژیم یا همسویی با رژیم، استعفانامه دکتر قصیم و رضا روحانی را، امری در خدمت اهداف رژیم و علیه مجاهدین معرفی کند. به ویژه این خط در آنجا خیلی به وضوح و برجسته خود را نشان می دهد که انتقاد استعفا دهندگان از حمایت یکجا و بدون اسثتنا از مخالفان اسد توسط مجاهدین- که واقعا کاری فاقد کمترین خرد ورزی سیاسی است-،«القاء کننده اتهامات جدید وابستگان رژیم در خارج کشور در مورد دخالت فعال مجاهدین در سوریه...» دانسته شده است.

هنوز سه روز بعد از استعفای آقایان دکتر قصیم و محمد رضا روحانی، از سوی شورای ملی مقاومت بیانیه یی در مورد آن صادر نشده است. باید دید که آیا برای اولین بار هم که شده پاسخی درست و بدون برچسب زنی به آن داده خواهد شد یا نه. آنچه در بیانیه سبزها آمده می تواند پیش در آمدی باشد بر این که در به همان پاشنه می چرخد، و خواهد چرخید که تا بحال بوده است. به هرحال در صورت صدور بیانیه یا اطلاعیه یی از سوی شورای ملی مقاومت باید آن را مورد بررسی و نقد قرار داد و در صورت دنبال شدن خطی که تا کنون از سوی رهبری مجاهدین پیش گرفته شده، باید به آن برخورد کرد و به شدت آن را محکوم کرد و مسئولیت تایید کنندگان آن اطلاعیه را هم در این مساله به یادشان آورد.متن استعفا در زیر آمده است.
**** ****



شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۲ - ۸ ژوئن 2013


متن استعفا نامه محمدرضا روحانی و کریم قصیم از شورای ملی مقاومت ملی ایران



کريم قصيم



خرداد 1392 , توسط دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران تقديم مي شود15



حضور محترم خانم مريم رجوي و آقاي مسعود رجوي,



با سلام و به نام آزادي



استعفاي خود را از عضويّت در شوراي ملي مقاومت و مسئوليتهاي محوله اعلام مي داريم.



توضيحي كوتاه براي عموم



بيش از نيم قرن در داخل و خارج ايران , درسفر و حضر , و روزگار تبعيد   با آزاديخواهان و كوشندگان راه آزادي ايران , از خانواده هاي سياسي گوناگون , افتخار همراهي و همرزمي داشته ايم.



نزديكي ما با سازمان مجاهدين خلق ايران از بيش از 34 سال پيش( 14 اسفند 1357 ) بر مزار دكتر مصدق آغاز شد. بعدها , از  نيمه سال 60  با عضويّت در رزمنده ترين اتئلاف سياسي و لائيك تاريخ ميهنمان , همكاري و اتحاد عمل سياسي تا امروز ادامه يافت .



طيّ اين سه دهه پر فراز و نشيب و بسيار دشوار , پيوسته وظائف و الزاماتي را كه طبق مقررّات  پذيرفته بوديم , وجداناً در حدّ امكان انجام داديم و به دستاوردهاي مشترك افتخار مي كنيم. از جمله اينها : افشاي جنگ طلبي خميني , تدوين و تصويب و تبليغ طرحهاي« صلح» , « جدايي دين از دولت» , « آزاديها و حقوق زنان» , « خودمختاري كردستان...» , همچنين افشاي پروژه اتمي پنهاني رژيم توسط سازمان مجاهدين خلق و شورا , مشاركت مداوم در انواع آكسيونها و رسانه هاي مقاومت براي پيشبرد جنگ سياسي عليه دشمن ضد بشري , مشاركت در  تلاش عظيم براي حصول قريب 60 قطعنامه ملل متحد در محكوميّت رژيم به خاطر نقض حقوق بشر مردم ايران , تأسيس كميسيون محيط زيست شورا (1372) و بيست سال ادامه فعاليّت آن ,كه در نوع خود بين احزاب سياسي و اپوزيسيون هاي ممالك همتراز بي مانند بوده و..... و..... و سرانجام تصويب «طرح جبهه همبستگي ملي», كه دريغا تا كنون كامياب نشده است...



در واقع حتي  فهرست كردن فعاليتهاي شورا طي اين سه دهه –  كه ما دو رهروي كاروانش بوده ايم -  از امكان و حوصله اين مختصر خارج است. دوست و دشمن اذعان داشته اند كه اين ائتلاف , برغم همه ترورهاي فيزيكي و انواع  توطئه هاي رژيم و قدرتهاي بزرگ ... , و وجود دايمي فشارهاي گوناگون كه بر همه كوشندگانش  از جمله بر ما رفته , با همه ي افت و خيزهاي سياسي , اشتباهات  و كم و كاستيها , آري  جدّيترين و قدرتمندترين ائتلاف فعال عليه ارتجاع و استبداد مذهبي حاكم بر ايران بوده است.



 در عين حال ما هميشه , به خصوص طيّ دهه اخير و بيشتر در چهارسال گذشته , در مورد تنظيم روابط دروني , روشهاي برخورد به اشتباهات , فقدان پاسخگويي مناسب , نوع واكنش به انتقاد و منتقدان درون و بيرون شورا , شيوه تصميم گيري , همچنين  چگونگي طرح و بحث تحليلهاي اساسي و رويكردهاي مبرم پيشنهادي و ..... با دشواريهاي گوناگون و فزاينده مواجه بوده ايم . طي ساليان دراز به سبب لاينحل ماندن تناقضات و افزايش و تراكم مشكلات جديد صبر و حوصله ما هم تحليل رفته است.



ما برحسب وظيفه ملي و مبارزاتي به طور مداوم و در محورهاي گوناگون پيشنهاد گشايش ديدگاهها , دگرگوني و شفافيّت سياستها  و كاربرد روشهاي علمي و كارآمد  ارائه كرده ايم كه به اختصار اشاره مي كنيم:



اجتماعي



 گشايش ارتباطات و تماس  معطوف به محيط زندگي سياسي , فرهنگي , هنري , رسانه اي , مدارس فارسي و.... حوزه جمعيّت 5 ميليوني ايرانيان خارج كشور , توجه بيش از پيش در  برنامه ريزي سياسي و تبليغاتي بر فعاليّتهاي اقشار و طبقات و گروههاي تحت ستم در داخل و كوشش مستمر  جهت رساندن صداي آنها به سازمانها و نهادهاي بين المللي (سنديكاها, نهادهاي حقوق بشري, و....) و جلب پشتيباني جهاني براي حمايت از پيكار آنان  با سمتگيري در جهت قيام و سرنگوني رژيم جبار حاكم. تماس گسترده با انجمنهاي زندانيان سياسي, پناهندگي و كمپها



رسانه ها و تبليغات



بحث و ايجاد تحوّل در سياستگذاري رسانه اي برحسب ميزانهاي علمي و تخصصي , تغيير در محتوا و شكل رسانه هاي مقاومت برپايه  معيارهاي حقوق بشري و لاييك( في المثل برابري حضور زن و مرد در برنامه هاي ورزشي تلويزيوني) , پيش گرفتن سياست حضور و ارائه مواضع مقاومت در كليه رسانه هاي فارسي زبان – اعم از ايراني (غيررژيمي) و بين المللي ( كه روزانه رويهم دهها ميليون شنونده و بيننده ايراني دارند) , دعوت از شخصيتهاي سياسي و فرهنگي و هنري و ژورناليستي نامدار  سرنگوني طلب به رسانه ها و برنامه هاي مقاومت , فراهم آوردن فرصت چالش فكري و تبادل نظر , مباحثه و تعاطي بين گفتمانهاي گوناكون سرنگوني طلب .......



رويكرد سياسي و فرهنگي نسبت به ديگران ( ايراني و منطقه اي)



كوشش به همزيستي فعال و ايجاد حسن تفاهم و تقويت ارتباطات مبارزاتي با كليه سازمانها و احزاب مترقي و انقلابي ضد رژيم( درهراندازه و حدّي كه هستند) , به ويژه تجديد ارتباط با سازمانها و احزاب كردستان ايران , توجه به شخصيتهاي فرهنگي , هنري و مفاخر ادبي ايران و دعوت از آنان به نشستها و ميهمانيها ( نوروز و...) و البته به آكسيونهاي سياسي و غيره. با استمرار در چنين رويكردي است كه در غربت احساس تعلق به جمع تقويت و فضاي حيات سياسي مشترك سرنگوني طلبان شادابتر مي شود. ديوار كشيدن به دور خود , سخن نگفتن با ديگر ايرانيان و رويگرداندن از « عروسي و عزا » ي هموطنان راهكار انقباضي است و بس. به دوران انقلاب بهمن بنگريد , به تحولات دگرگونساز سه دهه اخير مراجعه كنيد  : در «سال سرنگوني» رويكرد انبساطي در دستور قرار مي گيرد. اين يك قاعده قديمي جنبشها و سازمانهاي مردمي  به ويژه در عصر انترنت و گسترش عمومي آگاهيهاست.



اما در مورد ايجاد رابطه و رايزني , دعوت و همنشيني با سازمانها , گروهها و نيروهاي ايدئولوژيك و نظامي- سياسي فعال در منطقه , يعني انواع « اپوزيسيون» ديكتاتوريهاي منطقه, ما بارها به دقت و احتياط توصيه كرده ايم . لزوم شناخت و انتخاب شريك مناسب درسي است كه طي دهسال اخير به دفعات در عراق و انبوه گروهها و اشخاصي كه به اشرف  آمدند و رفتند تجربه شده است. ما بارها و به موقع هشدار داده ايم. تجربه «خميني در پاريس» يادمان نرود.  مصر كنوني كه جلوي چشم همه است. بارها به مجاهدين گفته ايم كه در صحنه سوريه نيز « اپوزيسيونهايي» به غايت ارتجاعي و ... كنار ديگران عليه ديكتاتور خونريز دمشق فعالند. بايد احتياط كرد و متمايز موضع گرفت.  آنهايي كه به صراحت خواهان دموكراسي و جدايي دين از دولت نباشند به يقين صرفاً مصرف كننده دوستي آزاديخواهان خواهند بود !



................................



باري , ما در چهارسال گذشته نه تنها در هيچيك از محورهاي فوق گشايش و اصلاحي نديديم بلكه دردمندانه شاهد انقباض و تكرار اشتباهات نيز بوده ايم....



 ادامه مطالبات اصلاحي فوق گاه حتي موجب خشم دوستان مجاهد و طبعاً عذاب ما بوده است.  به ويژه كه همزمان به پرسشهاي مصرّانه افكار عمومي  و مسائل مطروحه نيز پاسخ شايسته داده نمي شد.



لازم به يادآوري است كه ما , درست يا نادرست , بحث و بررسي مشكلات را به خارج شورا نمي كشانديم. مي كوشيديم سربسته و درخود , هنگام جلسات بزرگ , بيشتر در نشستهاي محدود ولي رسمي , پيشنهادهاي مشخصي براي موضوعات مورد اختلاف عرضه كنيم. به عنوان مثال در باره سياست تبليغاتي سيما و سايت...  يا به تكرار در باب پشتيباني از پيكار اقشار گوناگون اجتماعي , فرهنگي و اقليتهاي مذهبي ايران.... خلاصه , لزوم پيروي از رويكردي اجتماعي در خدمت چشم انداز قيام و ...... ما هميشه طرفدار جدّي اقدام در جهت حفظ و اعتلاي جنبش مردم بوده ايم و تشكيلات شورا را اساساً براي پيشبرد اين مهم لازم مي دانيم. از ديدگاه ما برانگيختن و اعتلاي جنبش الويّت داشته است....



 از ميان مسائل بيشمار و موضوعات مورد اختلاف , «جبهه همبستگي ملي» براي ما اهميّت خاصي داشته و بارها به جدّي گرفتن الزامات تحقق اين طرح توجه داده ايم:  مدنظرقرار دادن جامعه ايراني خارج , درانداختن طرحي نو و تدبيري براي رفع موانع تماس , احياء و ارتقاء اعتماد و سپس اقدام به دعوت جدّي  از واحدهاي گوناگون و پرشمار فرهنگي, هنري , اجتماعي . كلاً تلاش براي تدارك مقدماتي و الزامات اوليّه جبهه همبستگي .... چرا كه رژيم حاكم دشمن سياسي و فرهنگي مشتركمان بوده و هست.....  ولي افسوس. در اين مورد حتي يك قدم مثبت كه توفيقي به حساب آيد و اميدي براي ادامه كار و كوشش ما شود  ديده نشد.



بدون ترديد دفع توطئه هاي مداوم رژيم و  ضربات پي درپي سياست مماشات توسط « ارباب بي مروت دنيا», همچنان كه گرفتاريهاي چهارساله اخير ناشي از  وضعيت بحراني ساكنان اشرف و بعد هم ”ليبرتي” , خواهي نخواهي بخش اعظم انرژي مسئولان و به ويژه وقت خانم رجوي را به خود اختصاص داده اند. ما هم پيوسته به همين دليل دندان به جگر گذاشته و صبر پيشه مي كرديم  بدون اين كه مأيوس شويم. اما آشكارا تعارضي هم وجود داشته است: مسئولان شورا  طرح جبهه همبستگي ملي را منتفي اعلام نكرده اند, گاه حتي خود آقاي رجوي به آن توجه مي دهند, اما عمل و اقدام مشخص؟ در واقع نه تنها به پرسشهاي مربوط به جنبه هاي  تبليغي و رويكردهاي لازم عملي روي خوش نشان نداده اند, برعكس, ....حتي حاضر نشده اند بين نام و شكل/ محتواي سايت «همبستگي ملي» دستكم تناسبي منطقي برقرار كنند. همين تعارض ديرينه در مورد عنوان «سيماي آزادي - تلويزيون ملي ايران» نيز سئوالي بي جواب مانده است! .....







اينها نمونه هايي از انبوه مشكلات سالهاي اخيرمان بوده اند.... در ماههاي اخير كه انواع معضلات جديد به دشواريهاي پيشين افزوده شده است:



-        افشاي مسائل شخصي و تعرض غيرقابل دفاع و علني چند ماه پيش به موضوعي كه درحوزه حقوق بشر افراد قرار دارد.



-        پيامهاي (نصيحت و انذار !) آقاي رجوي خطاب به سران غالب و مغلوب رژيم ولايت فقيه!



-        مداخله دادن مكرر و بي وجه كميسيونها و دبيرخانه شوراي ملي مقاومت در مسائل , و بعضاً مشاجراتي , كه آشكارا به ايدئولوژي و تشكيلات و .... سازمان مجاهدين خلق مربوط بوده اند....



ما نمي توانيم با اين كارها و رويكردها موافق باشيم.  مي رويم , چون ديگر نارضايتي و نداي اعتراضِ شأن و وجدانمان  بر سكوت و صبرمان چيره شده. نمي توانيم در پيشگاه ملت ايران و افكار عمومي و تاريخ / به عبارت ديگر نزد وجدان خويش  پاسخگوي سياستها , رويكردها , كنش و واكنشهايي باشيم كه در بحث , تصميم و اجراي آنها مشاركتي نداشته ايم.



در پايان بر نكات زير تآكيد داريم:



-        ما درحدّ توان خويش از حق حيات و آزاديهاي اساسي هموطنانمان در خانه خود ساخته شان اشرف و همچنين ”ليبرتي” (كه آشكارا در بازداشت غيرقانوني و بي سلاح درمعرض كشتار قراردارند) قاطعانه دفاع مي كنيم.



-        همچنان خواستار و كوشنده راه سرنگوني تماميّت رژيم و برچيدن بساط جبارّيت حاكم بر ايران هستيم. و براي ايجاد شرايطي كه اعمال اراده ي آزاد ملت ايران را هموار سازد  تا آخر ايستاده ايم .



-        در برابر خاطره شكوهمند دهها هزار جانباختة راه آزادي و رنج و شكنج همه زندانيان سياسي سر تعظيم فرود مي آوريم و در پيشگاه ملت ايران با آنان تجديد عهد مي كنيم.



در اين جا از خانم رجوي و دبيرخانه شورا محترمانه خداحافظي مي كنيم . از دور روي ديگر همراهان ديرينه را مي بوسيم و با مهر و دوستي بدرود مي گوئيم.



   زنده باد آزادي      نابود باد رژيم ولايت مطلقه فقيه        برقرار باد جمهوري ايراني



   ( بر  پايه  دموكراسي پارلماني      ,     لائيسيته    و   حقوق بشر)

محمد رضا روحاني         كريم قصيم




 http://iradj-shokri.blogspot.fr