lundi, mars 27, 2023

lundi, janvier 09, 2023

خیز برداشتن رضا پهلوی برای تصاحب خمینی وار انقلاب مردم ایران - ایرج شکری



ایرج شکری

https://www.facebook.com/iraj.shokri.5

https://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-115756.html

 


 


بالاخره مشکل حل شد و یک دکان اینترنتی در «کوچه» بی نام و نموری که بوی «آمونیاک» می دهد و تصویرها و تفسیرهای ویژه به نفع شاهزاده تولید و منتش منتشر می کند، مژده داد که:« سر انجام اتحادی را که مردم منتظرش بودند از راه رسید».  خبر این بود که«شاهزاده رضا پهلوی» و 5 نفر دیگر(حامد اسماعیلیون؛ گلشیفته فراهانی؛ مسیح علینژاد؛ نازنین بنیادی و علی کریمی که رسانه های طرفدار و تبلیغاتچی رضا پهلوی روی «چهره های شاخص» بودن آنها تاکید داردند  یک توییت دو خطی به طور همزمان(ساعت 12 شب به وقت تهران؛ زمان آغاز سال نو میلادی) در مورد ستایش از دستاورد مبارزه مردم با رژیم در سال میلادی که به پایان رسید و به اعتقاد منتشر کنندگان پیام؛ عبارت بود از «همبستگی ایرانیان با هر باور و زبان و گرایش »،اظهار امیدواری کرده اند که « با سازماندهی و همبستگی، سال ۲۰۲۳ سال پیروزی ملت ایران خواهد بود؛ سال تحقق آزادی و عدالت در ایران». درخور توجه است که این دکان «پهلویست» حدود یک ماه پیش در ویدئویی که با تیتر «شاهزاده رضا پهلوی با حمایت از حامد اسماعیلیون اولین چراغ ائتلاف را روشن کرد»، با روده درازی مفصل 22 دقیقه ای، ادعایی کرده بود که فقط از تفسیر و تحلیل خودش از حضور رضا پهلوی در نمایش فیلم مستندی که بابک پیامی کارگردان؛ با نام 752 یک عدد نیست، در مورد سقوط هواپیمای اوکراینی ساخته است ( در 21 نوامبر در باشگاه مطبوعات واشنگتن نمایش داده شد) و با این یاد آوری که چون رضا پهلوی که فرامرز اصلانی خواننده و شاهین نجفی هم در دو طرفش بودند در ردیف اول نشسته بودند و این ردیف به کسانی اختصاص دارد که توسط تولید کننده و دست اندرکاران نمایش دعوت می شوند و چون حامد اسماعیلیون شخصیت اصلی این مستند بوده و احتمالا او شاهزاده را دعوت کرده است پس شاهزاده با این دعوت حمایت  خود را از او اعلام کرده است. اما شاهزاده که در آن باشگاه قبلا سخنرانی داشته و در هر حال به عنوان یک«وی آی پی» در آنجا شناخته شده است، اگر بدون دعوت هم به آنجا می رفت؛ می توانست در همان ردیف اول بنشیند و در این هم جای تردید نیست که حتما در ردیف پشت سر ایشون چند محافظ نشسته بوده اند. 

https://www.youtube.com/watch?v=WOf5WAg9uqk

 دو هفته بعد از این تفسیر و مصادره حامد اسماعیلیون به نفع شاهزاده و زیر زعامت شاهزاده قرار دان او؛ این دکان دست به تولید دیگری زد و ویدئوی دیگری که سه هفته پیش از نگارش این مطلب، یعنی حدودا ده روز قبل از آغاز سال نو میلادی و انتشار آن توییت؛ ویدئو تولیدی را با تیتر « اعلام همصدایی شاهزاده رضا پهلوی با مسیح علینژاد، نازنین بنیادی و علی کریمی برای نجات ایران!!! » منتشر کرد.

https://www.youtube.com/watch?v=yUp3MvVvpyk

اعلام همصدایی شاهزاده رضا پهلوی با مسیح علینژاد، نازنین بنیادی و علی کریمی برای نجات ایران!!!

این ویدئو هم یک ویدئو تبلیغاتی و پر از تمجید و ستایش از رضا پهلوی همراه با عکسهایی که نوستالژی دوران سلطنت محمد رضاشاه از آن می بارید، بود. اما تفاوت آن با ویدئویی که قبلا به آن اشاره شده این بود که در ان قسمتی از سخنان رضا پهلوی که در آن از افرادی که در تیتر ویدئو آمده بود، نام برده بود و گفته بود که سعی اش این است که این گونه چهره ها را برای به  همراهی با هم دعوت کند. حالا؛ هم همبستگی و همراهی حامد اسماعیلیون با رضا پهلوی و هم آن چند تن دیگر که قبلا کوچه نشانه های در راه بودنش را داده بود، عملی شده است و حاصل آن هم انشتار آن توییت همزمان بود. واقعا خیلی درخور توجه است تطابق جهت نمایی «کله پزی و سیرابی فروشیِ» «کوچه» بی نام نمور با به وقوع پیوستن آنچه که در این جهت نمایی ها  به عنوان «خواست و انتظار بسیاری از ایرانیان،» ارائه می شد.      

آنچه که در در آن پیام آمده (قبلا اشاره شد) حرفهای قشنگ و کلی گویی در مورد آرزوهایی است که قاعدتا نباید مخالفی داشته باشد، اما مفهوم و محتوای «آزادی و عدالت» و چگونگی روش دست یافتن به آن؛ چه در بین گروههای مردم و چه بین اپوزیسیون کشور می تواند تفاوتهایی داشته باشد که رسیدن به تفاهم بزرگ و عمومی در مورد آن را بسیار دشوار و حتی غیر عملی کند. اما مساله یی که در همین گام اول به این اقدام سایه افکنده؛ در ابهام بودن شکل گیری این تفاهم و امتناع شرکت کنندگان در توضیح دادن در مورد آن است. این امر کسانی را که نسلِ حاظر در انقلاب سال 1357 بوده اند و شیوه های خمینی برای مصادره و «ملاخور کردن» انقلاب را به یاد دارند، یاد شورای انقلابی که او تشکیل داد و اسم اعضای تشکیل دهنده آن به بهانه تهدید های امنیتی پنهان نگهداشته شد، می اندازد. به ترکیب اعضای این گروه شش نفره که نگاه می کنیم، جز رضا پهلوی هیچکدام از آن شش نفر نمی توانند پیشنهاد دهنده انتشار این پیام باشند؛ کما اینکه چهره سیاسی برجسته  این گروه بعد از رضا پهلوی که احتمال داشت پیشنهاد دهنده و مبتکر این اقدام باشد، یعنی آقای حامد اسماعیلیون در مصاحبه با صدای آمریکا اول گفته بود که «دوستان» با او در مورد انتشار توئیت تماس گرفتند و دو سه روز بعد بعد از آن نیز در مصاحبه یی با خبرنگار ایران اینترنشنال گفت که علی کریمی با او تماس گرفته بود. بنابر این باز هم مساله همان است مبتکر این اقدام خود رضا پهلوی بوده است و علی کریمی نمی تواند مبتکر نوشتن توییت و تماس با خود رضا پهلوی و گلشیفته و…و تعیین زمان و شکل انتشار آن باشد. حکمت این که رضا پهلوی علی کریمی را برای تماس بادیگران انتخاب کرده است، این است که او در واقع با یک فوتبالیست تماس گرفته که تماسش کاملا مردمی و خارجی از هرنوع تشریفات و «وزن کشی» باشد که گمان خیلی روشن است که مثلا تماس او با گلشیفته برای ارائه آن پیشنهاد نمی توانست برای خود شازده راحت باشد.  بنابرابن اینجا آن شخصیتی که مثل  بعضی فیلمهای جیمز باندی چهره اش دیده نمی شود، اما رئیس اوست و او فرمان می دهد و همه فرمان او را اجرا می کنند، باید رضا پهلوی باشد. خب این پنهان کاری علتی باید داشته باشد. در این مساله آن علت در خود آن رئیس است؛ به خاطر ارثی که از گذشته یی پر ظلم و قانون شکنی و قلدری که دوران سلطنت پدرش بوده دارد. او به جز «ولیعهد» محمد رضا شاه پهلوی بودن،«پشتوانه» دیگری که بر اساس آن بخواهد نقشی در صحنه سیاسی در ارتباط با مبارزه مردم با رژیم و نیز تاثیر گذاری در افکار عمومی داشته باشد، ندارد. او با ارث یاد شده وارد صحنه سیاسی شده که قبلا هم قسم خورده بود که سلطنت سرنگون شده را دوباره در ایران برپا و مستقر کند که خوب زمانه نشان داد که تاریخ مصرف آن گذشته و شاهزاده هم ناچار شد کمی کوتاه بیاید ولی بازهم با حقه بازی جایی برای بازگشت سلطنت با گفتن این که «مردم در مورد نوع حکومت تصمیم می گیرند» گذاشته است. به هر حال به رغم انتظار افکارعمومی ایرانیان و تاکید گروههای سیاسی اوپوزیسیونِ رژیم بر لزوم محکوم کردن عملکرد خائنانه زیرپا گذاشتن قانون اساسی و حقوق مردم و اقدامات سرکوبگرانه دوران پدرش و پوزش خواهی در مورد آن، رضا پهلوی اعتنایی به این امر نکرده است. به خاطر رفتار قلدرمنشانه و دیکتاتورمابانه  رضا پهلوی در سرباز زدن از پذیرفتن رفتار ظالمانه و جنایتکارانه علیه مردم و مبارزان راه آزادی و برابری در دوران سلطنت پدرش و محکوم نکردن آن است که این روش پنهانکاری در چگونگی تصمیم گیری برای همین دو خط توییت، بکار گرفته شده است. چون همراه شدن چهره هایی از مخالفان رژیم که دارای وابستگی حزبی و سازمانی نیستند با او، آنهم به عنوان آدمی که روشن است که در نقش هدایت گر و سخنگویی که پلی بین انقلابی که مردم در داخل برپا کرده اند و حرکتهای گسترده ایرانیان خارج کشور که حامد اسماعیلیون چهره  مبتکر وهدایت گر آن شناخته می شود، مساله ساز است و با خوشامد گویی از سوی اپوزیسیون همراه نخواهد بود. فرصت طلبی، از خود راضی بودن و عقب ماندگی و تحریف حقایق مربوط به دوران آریامهری از سوی بخشی از حامیان شاهزاده هم عاملی است که همکاری با آنها را غیر ممکن می کند. مثلا نگاه کنید به روش کار کسانی که در رسانه های تلویزیونی و انشتارات اینترنتی فارسی زبان ظاهرا مستقل اما به وضوح حامی رضا پهلوی در خارج کشور کار می کنند. مثلا  نشریه ایندیپندت فارسی که در لندن منتشر می شود و گفته می شود توسط عربستان سعودی هزینه آن تامین می شود سردبیری دارد که یک زن ایرانی است که قبلا در نشریات «اصلاح طلب» و «میانه رو» رژیم از جمله روزنامه  سلام و همشهری و روزنامه «زن» که توسط فائزه رفسنجانی منتشر می شده کار می کرده و بعد که به خارج آمده با بی بی سی و رادیو فردا کار می کرده است(بیوگرافی همراه با عکس)*. این خانم سردبیر به طور کاملا آشکاری هوادار رضا پهلوی است و این را چندی پیش در یک کنفرانس مطبوعاتیِ رضا پهلوی در سوالی که همراه با تمجید و ستایش از او بود هم نشان داد. ایندیپندنت تحت سردبیری او در مساله توییت مشترک، خبر آن را با تیتر درشت « چهار شرط شاهزاده رضا پهلوی برای ائتلاف پذیرفته شد» منتشر کرده است. آنچه ایندیپندنت با این تیتر می خواهد به خواننده القا کند این است که رضا پهلوی با این افراد ( که از زمان شروع اعتراضات مردم در داخل کشور اقداماتی و اظهاراتی در همراهی با اعتراضات داشته اند، و در ضمن بعضی حمایت آشکار از او داشته اند و کسانی هم که حمایت صریح سیاسی از او نکرده اند، نظر مثبت نسبت به نقشی که او می تواند برای آینده ایران بازی کند داشته اند) تماس گرفته و آنها را مورد مرحمت قرار داده و این لطف را در موردشان کرده است که برای آن که حضور آنها در مبارزه با رژیم چشمگیر و موثرتر باشد می توانند پیام کوتاهی که یک کلی گویی خیلی کوتاه است و هیچ گرایشی سیاسی خاصی هم در آن دیده نمی شود همزمان با او توییت کنند تا در کنار او قرار بگیرند و آنها هم پذیرفته اند. در مصاحبه هایی که از انتشار دهندگان توییت سال نو میلادی در رسانه های فارسی زبان منتشر شد، دلیل و انگیزه این اقدام را  ضرورت همبستگی در شرایط خاص کنونی برای شکست دادن و از میان برداشتن رژیم اعلام کرده اند. در این میان گلشیفته فراهانی در گفتگویی با رادیو فردا تاکید کرد مساله فقط همبستگی و همراهی در مبارزه با رژیم است و ائتلاف موضوعیت ندارد چون ائتلاف امری است که در بین گروهها و احزاب صورت می گیرد.ء

از طرف دیگر انقلاب پرحماسه مردم ایران که تا زمان انتشار آن توییت نزدیک به صد روز را پشت سر گذاشته بود، شعارهایی آفرید که مهمترین آن که به سرعت انعکاس جهانی یافت «زن زندگی آزادی بود» که از کردستان، سرزمین مهسا امینی طنین انداز شد؛ اما در این توییت خبری از آن نبود. آیا این یک سهو و از قلم انداختن غیر عمدی است یا خواست شاهزاده بوده برای این که قرار است او «رهبر» یا آنگونه که پهلویست ها می خواهند جا بیاندازند، «رهبر انقلاب ملی» باشد به همین دلیل او که «شاهزاده» و پسر «آریامهر» است که نباید از شعاری که از مبارزه مردمی که مرگ بر دیکتاتور می دهند و قبلا شاه را به زباله دان تاریخ انداخته اند و حال شیخ رهبر را می خواهند دنبال او به همانجا روانه کنند به عنوان هدف از سرنگونی نظام  انتخاب کند؟ خصوصا که این شعار از کردستان آمده، کردستانی که سابقه در گیری با رژیم شاه در اداره امور منطقه اش را داشته است. در هر حال این ابتکار و اقدام رضا پهلوی به نظر نگارنده استراتژی بسیار زیرکانه و خوب حساب شده یی است برای «به جیب زدن» حاصل نزدیک نیم قرن مبارزه پر رنج و خون مردم با رژیم اسلامی جنایتکار. توضیح این که از تشکل هایی که درسالهای گذشته با گرایش دخیل بستن به شاهزاده به عنوان کارآمدترین و مؤثرترین عنصر برای تشکیل آلترناتیو در خارج کشور به وجود آمد، باز دهی و تاثیر محوسی دیده نشد و خود او هم معجزه یی نتوانست نشان نداد. اما در این ابتکار که  که ممکن است با استفاده از مشاوره با کارشناسان و افراد دارای تجربه تبلیغات و جهت دادن افکار عمومی که حتما در انتخابات آمریکا از تخصصشان استفاده می شود و آقابل دسترسی هستند، صورت گرفته باشد؛ به نظر می رسد که استراتژی این است که با جمع کردن افراد منفرد با شناخته شدگی و محبوبیت یا نوعی اعتبار بین مردم و بدون داشتن تعلق سیاسی خاص؛ در کنار خودش، او می تواند در مرکز توجه میلیونها نفر و بخش وسیعی از جمعیت جوان؛ آن نیروی انقلابی جان برکف حاظر در صحنه مبارز با رژیم قرار بگیرد. شاهزاده گاه و بیگاه برای اقداماتی که به طور طبیعی در روند رویدادها از سوی مردم قابل پیش بینی است، پیام می فرستد و از این این هم «تاکتیکی» تبلیغاتی و تلاشی است که در نقش رهبر اعتراضات داخل به افکار عمومی در خارج کشور و نزد کانونها قدرت سیاسی در خارج معرفی شود. مثلا مردم قرار است برای چهلم شهدای خود تجمع و اعتراض کنند، شاهزاده به مردم پیام می دهد که در مراسم و تجمع شرکت بکنند و این پیام او هم از شبکه های تلویزیونی که همه می شناسیم منتشر می شود(چیزی مثل زمان انقلاب وقتی خمینی در خارج بود)، یا رژیم به علی دایی و علی کریمی توهین می کند یا آنها را تهدید می کند، مردم در شبکه های اجتماعی از ورزشکاران مورد علاقه خود حمایت می کنند و حتی «متلک های آبداری» نثار رژیم و عواملش می کنند، شاهزاده ضمن حمایت از این ورزشکاران مردم را به حمایت از آنها فرا می خواند و بازهم در تلویزیونها و نیز کانالهای متعدی در یوتیوب منتشر می شود. 

لازم است که مبارزان انقلابی و شخصیتهای مردم دوست داخل کشور در این مورد هشیار باشند. آنهایی هم که با نیت و هدف دموکراسی خواهی و رفع ستم از مردم برای همکاری و همبستگی و فعالیت همراهی با او را پذیرفته اند یا بعدا ممکن است بخواهند در کنار او باشند، قبل از هر چیز به این نکاتی که به عرضشان می رسانم توجه کنند. آیا به رگبار گلوله بستن کارگرانی که به خاطر سختی معیشت و شرایط کارشان، پای پیاده از کرج راه افتاده بودند که در تهران در برابر وزارت کار(نزدیک دانشگاه شریف کنونی) تجمع کنند و اعتراضاشان را به گوش مسولان برسانند، کشتار و جنایت محکوم کردنی هست یا نه؟ آیا با یک سناریو تماما دروغ مبنی بر فرار زندانیان موقع جابجایی از زندان به زندان دیگر و در نتیجه کشته شدن آنان در این ماجرا، 9 زندانی از فرزندان  مبارز مردم ایران را که دوران محکومیت خود را می گذاراندن، در تپه های اوین با چشمان و دستهای بسته به رگبار بستن، جنایتی شنیع بود یا نبود؟ هفت عضو سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و دو مجاهد که چهره برجسته و اندیشمند مبارزان  راه آزادی و ضد دیکتاتوری  بیژن جزنی در بین آنان بود در توطئه ساواک که حتما توسط پرویز ثابتی به «شرفعرض همایونی» رسیده بوده و تایید اعلیحضرت را برای اجرای آن داشت صورت گرفت، نباید محکوم کرد؟ سانسور و اختناق و محو آزادی بیان، که حتی هفته نامه فکاهی و کاریکاتور توفیق هم از آن در امان نبود و در طول انتشارش چند بار توقیف شد و فشار و دستگیر و زندانی کردن نویسنگان کشور در زمان آریامهر را نباید محکوم کرد؟ امروز به یمین وجود اینترنت و فن آوری نوین انفورماتیک، ویدئوها اطلاعات مستند فراوانی در مسائل و رویدادهای زمان شاه و از جمله در مورد شکنجه و زندان و جنایات ساواک را در یوتیوب و منابع دیگر می شود دید و آنچه هم که من گفتم داستانسرایی نبود؛ با یک جستجوی دو – سه دقیقه مطالب فروانی در مورد آنها می شود یافت. اگر کسی از محکوم کردن آن جنایات و مظالم امتناع کرد آیا «نشاید که نامت نهند آدمی» نثار او کردن و از او دور شدن، توهین به یک «شخصیت مبارز» است که آنچنان که بعضی عقب مانده ها و از مرحله پرت ها و فرصت طلبهای هوادار او می خواهند به ما بقبولاند که «ایشان عمرش را برای آزادی مردم از شر این رژیم صرف کرده»؛ یا این که قضاوتی منصفانه و بدون خشونت است در مورد شخصیت این فرد. میدانید کشتار کارگران جهان چیت که از کرج پیاده عازم تهران بودند کی اتفاق افتاد؟ در اردیبهشت سال 1350. واین سالی بود که که شاه از مدتها پیش تدارک برگزاری رویدادی با مهمانان بلند پایه از کشورهای جهان را در ایران دیده بود؛ جشنهای دوهزار و پانصدمین سالگرد شاهنشاهی ایران( جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی)! و این جشن در مهر ماه همان سال یعنی چند ماه بعد از کشتار کارگران بی سلاح و بی دفاع در نیمه راه کرج به تهران در محل کاروانسرا سنگی صورت گرفت. دستکم 20 تن از کارگران کشته و گروه زیادی زخمی شدند. بعد «شاهنشاه» آن جشنی که غذایش از رستوران ماکسیم پاریس می آمد، و جشنی که هیچ ارتباطی با مردم نداشت را برگزار کرد و آن نطق از عالم هپروتش را در برابر مقبره کورش خواند. گرامیداشت امروز کوروش که نزد ایرانیان دیده می شود هیچ ارتباطی با کوروشی که شاه در جشنهای شاهنشاهی خود را میراث بر او می دانست ندارد.

شاه در افکار عمومی کشورها آن نبود که در فیلمهای مربوط به بازدید های رسمی و بین مقامات کشورها دیده می شد، او دیکتاتور منفوری بود که چهره واقعی خود را وقتی سوال در مورد آزادی بیان و وجود زندانی سیاسی در کشور می شد نمی توانست پنهان کند و استدلالهای مسخره یی می کرد بیشتر شبیه استدلالهای خمینی و خامنه ای برای سرکوب کردن و سانسور بود و مثلا در یکی از اینها می گوید به انتقادهایی که برای حمله به اساس نظام و تضعیف دولت(حاکمیت) و در خدمت دولت بیگانه است اجازه داده نمی شود و…  بعضی از جوابهایش هم مثل عذر بدتر از گناه بود. در مصاحبه یی «اعلیحضرت» به این سوال خبرنگار که آیا در ایران یک خبرنگار می توان از اعلیحضرت انتقاد کند، «پاسخ با مزه یی» می دهد؛ او با کمی مکث می گوید:  می تواند ولی فکر نمی کنم که بخواهد این کار را بکند. متن انگلیسی سوال و جواب و ویدئو مصاحبه. 

 could a journalist In Iran criticize Your Majesty? جواب شاه))he could but I don’t that think he would.

https://www.youtube.com/watch?v=H7sK3o8XVEA

خوب است آن جوانکی که  از «من و تو» به ایران اینترنشنال آمده که جهت دهنده «حرف آخر» باشد و پهلویست بودنش به روشنی مشهود است این مصاحبه شاه را هم نگاه بکند و فراموش نکند که ویدئوهای مربوط به مصاحبه های شاه فقط آن دست چین شده های زمان غصه دار بودن او بعد از سرنگون شدن سلطنتش نیست از زمان قدرقدرتی او هم مصاحبه هایی هست که در آن دیدگاههای در مورد دموکراسی و آزادی بیان را می شود از زبان خودش شنید که نشان می دهد یک دیکتاتوری بیرحم و سرکوبگر است. مثل این یکی( لینک بالا) که به آن اشاره شد.ء

در پایان من به آن چند نفر به ویژه خانم گلشیفته فراهانی و آقای اسماعیلیون، توصیه می کنم که از رضا پهلوی بپرسند که آیا عملکرد های خشونت بار و نقض حقوق بشر دوران پدرش مثل مواردی که در این یادداشت به آنها اشاره شد را حاضر است در کنفرانس خبری یا در مصاحبه یی اختصاصی مثلا با خانم علینژاد یا به صورت یک پیام ویدئوی ضبط شده، محکوم کند یا نه؟ اگر پذیرفت باید در اولین فرصت به آن عمل بکند و اگر نپذیرفت که به صراحت و برای احترام به افکار عمومی و سرتعظیم فرود آوردن در برابر مردم حماسه آفرین ایران، جنایات دوران سلطنت پدرش را محکوم کند، ادامه همراهی شما با کسی که چنان عملکرد ظالمانه یی را حاظر نیست محکوم کند هیچ توجیهی ندارد و به اعتبار خود در نزد مردم لطمه خواهید زد و از چشم مردم خواهید افتاد. باید از خود بپرسید اگر حضور و تلاش رضا پهلوی برای خدمت به مردم و برای خلاص شدن از شرّ رژیم است چرا حاظر نیست تن به آنچه که باید وظیفه وجدانی خود در برابر مردم بداند نمی دهد؟  پس دنبال چیست. حقیت این است که رضا پهلوی و «پهلویست» ها هدف اصلی و آرزوی بزرگشان، دستیابی به قدرت اگر است به طور انحصاری که البته چون امکانش را ندارند، تلاش می کنند با مانورهایی شانسی برای کسب قدرت  در موضعی برتر است تا به  طلبکاری خود از مردم و این که آنها بابت انقلاب سال 1357 باید از میراث داران شاه معذرت خوانی بکنند، بپردازند. مثلا نگاه کنید به کانالی که بی تردید به دفتر رضا پهلوی وصل است، کانال یونیکا. لبریز است از مطالبی که خود محوری بینی متبلور شده در قامت رضا پهلوی را بیرون میریزد و انحصار طلبی در آن موج میزند.

   مادر رضا پهلوی «شهبانو»ی سابق در پیامی به مناسبت چهل و دومین سالگرد مرگ شاه گفت :« اگر اتفاق شوم بهمن ۵۷ رخ نداده ‌بود، امروز ایران در صف اول کشورهای پیشرفته جهان قرار داشت…». این خانم واقعیت گریز که در کارنامه خود حتی انکار کشتار در 17 شهریور 57  را دارد، تنها به قاضی رفتن و راضی برگشتن جزو خصلت اوست. «شهبانو» در پیامی که به مناسبت درگذشت اردشیر زاهدی فرستاد، از خدمت «میهن پرستانه» پدر او سپهد فضل الله زاهدی، سپهد کودتا علیه مصدق هم تجلیل کرد. اما با واقع نگری و اجتناب از تحریف حقایق در مورد آنچه در دوران سلطنت ربع قرنی برآمده از کودتای 28 مرداد 1332 در ایران گذشت، این نتیجه از عملکرد شاه به دست می آید که اگر کودتای 28 مرداد و بگیر و ببند و اختناق و فساد ربع قرنی بعد از آن نبود، اصلا در ایران انقلاب نمی شد و ایران طی آن سالها تا مقطع سال 57 به کشوری پیشرفته و با مردمانی برخوردار از رفاه و دست آوردهای فرهنگی و علمی فراوان تبدیل شده بود. دکتر هوشنگ نهاوندی که از برجسته ترین مسئولان سیاسی دوران شاه و از چهره های نزدیک و به شاه و مورد اعتماد او بود، در آنچه باعنوان «تاریخ شفاهی هاروارد / هوشنگ نهاوندی» منتشر شده و در یوتیوب هست، از فساد در دوران شاه و آلوده به فساد بودن خاندان پهلوی و نارضایتی شاه از نزدیکان خود و «رنجیده خاطر بودن از همسرش» در سالهای آخر سلطنت و ریخت و پاش هایی که شهبانو داشته در گفتگویی که شاهرخ مسکوب با او انجام داده سخن گفته که البته مشت نمونه خروار از فساد در آن دوران است. در نوار شماره 15 مطلبی در مورد شهبانو بیان کرده و در نوار شماه 12 مطلبی مربوط به دانشگاه تهران که او مدتی رئیس شد و این که گاه چماقدار برای اوباشگری و سرکوب دانشجویان مخالف اعزام می شد بیان کرده است. مصاحبه های او 25 نوار کاست نیمساعته است. شنیدن این مصاحبه ها اطلاعاتی از درون دستگاه رژیم شاه را در اختیار آدم می گذارد که تازگی دارد گندیگی نظام محمد رضا شاه را عیان می کند. مثلا در دقیقه 13 نوار شماره 12 او از اعزام دسته های چماقدر توسط دولت هویدا برای سرکوب دانشجویان مخالف حرف می زند. من این گفتگوی نهاوندی با شاهرخ مسکوب را که در سال 1985 ضبط شده خیلی در خورد اهمیت می دانم و واقعا شنیدنی است و خوب است رضا پهلوی و شهبانو هم گوش بکنند و فراموش نکنند که آن اطلاعات در اختیار همگان هست و بهتر است در ادعاهای خود در مورد عملکرد رژیم آریامهری دقت کنند و ادعاهای بی ربط نکنند.

**************************************

منابع و توضیحات:ء

نوار شماره 12 مطالبی در مورد سرکوب دانشجویان

https://www.youtube.com/watch?v=glm11Lx7F_U

نوار شماره 15 مطالبی در مورد فرح پهلوی

https://www.youtube.com/watch?v=SFrhSxCz2S0

در ضمن از آنجا که گمان نمی کنم منتشر کنندگان آن توییت ها با اسم نگارنده این سطور آشنا باشند، یاد آوری می کنم که من قبلا سه یادداشت در مورد اظهارات رضا پهلوی در سالهای قبل نوشته ام و فعالیت به عنوان یکی از مخالفان رژیم و ورود او به اردوی جمهوریخواهان را هم برای او ممنوع نمی دانم، اما بدون تحریف حقایق و ماست مالی کردن گذشته و بدون فکر و خیال بازگشت سلطنت به ایران. به خانم گلشیفته فراهانی هم یاد آور می شوم که در بحثهایی که چند سال پیش به خاطر مساله عکسهای نیمه عریانی که از او منتشر شد یادداشتی در حمایت از او نوشتم که لینک آن در زیر این مطلب آمده است..

در مورد عکس و ویدئو نیمه عریان گلشیفته فراهانی

https://iradj-shokri.blogspot.com/2012/01/1341.html

 https://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-39254.html

در مورد مصاحبه رضا پهلوی با برنامه پارازیت

https://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-31321.html

بیوگرافی و عکس سردبیر ایندیپندنت فارسی*

https://photokade.com/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%AF/

کانال «کوچه»

در مورد روش محیلانه «دکان "کوچه" نمناک» - اینها اوائل کارشان برای اجتناب از گریزاندن بازدید کننده و جلب «مشتری» و داشتن کلیک بیشتر روی کانالشان از خود یک تصویر صرفا ضد رژیم و نه تبلیغی به نفع گروه و دسته یی را ارائه می کردند و کار حمایت از رضا پهلوی و دوران شاه  را به طور خفیف و غیر مستقیم و و «زیرزیرکی»؛ نه غلیظ مثل آنگونه که حالا هست؛ انجام، اما کم کم به شکل علنی به ستایش پهلوی ها پرداختند. اینها در مواردی کار تخریبی در مورد کسانی که رژیمی نیستند ولی مواضع شعار گونه علیه رژیم ندارند انجام می دهند و از آن به نفع هواداران رضا پهلوی و سلطنت طلبها بهره برداری می کنند. یکی از رذیلانه ترین مورد که یکی دو سال پیش انجام شد، زمان انتشار فایل صوتی سهیلا حجاب بود که اوهم گویا وکیل دادگستری و «فعال مدنی» است و در بازداشت بود و در آن مرگ بر خامنه ای گفته  بود. آکله «کله پزِ» «کوچه» نمور با دستاویز قرار دادن فایل صوتی سهیلا حجاب که طرفدار پادشاهی و حامی رضا پهلوی است، زن شجاع و مبارز شریفی مثل نسرین ستوده را که از چند سال پیش از دستگیری سهیلا حجاب در زندان رژیم است و قاطعانه در برابر رژیم ایستاده و سر خم نکرده، مورد حمله قرار داد که چرا او مثل سهیلا حجاب رفتار نکرده. شگردی که این باند پهلویست در مورد جهت دادن افکار عمومی در سمتی که خودشان می خواهند بکار می برد این است که نظرات خودشان را به با جملاتی مثل «بسیاری از مردم می گویند» و یا «بسیاری از مردم می پرسند» بیان می کنند. من از زمان شنیدن آن اقدام رذیلانه، چه در خانه باشم یا در خیابان یا حتی کوه یا در ترن، وقتی صدای زن گوینده این باند گرداننده دکان «کله پزی و سیرابی فروشی«کوچه» را می شنوم، گویی بوی سیرابی همراه آن صدا در فضای اطرافم را منتشر می شود. خود گوینده هم در نظرم با قیافه «مرضیه دباغ»ی که چادر بسر نیست و موهایش روی شانه اش ریخته و صد البته رژ برلب هم  هست ظاهر می شود. از آخرین کارهای «حرفه ای» این دکان نشان دادن عکسی از مجید رضا رهنورد که در آن خالکوبی شیروخورشید روی ساعد دست چپش دیده می شد بود که آن آکله از آن نتیجه گرفت که او طرفدار سلطنت و حامی رضا پهلوی بوده است. در حالی که  اولا آرم شیروخورشید  که در زمان شاه آرم «دولت شاهنشاهی ایران» بود و در روی گذرنامه و شناسنامه و مدارک رسمی صادره توسط دولت و پرچم سه رنگ دولتی بود؛ همه دارای تاج پهلوی در بالای شیر و خورشید بودند. پرچم بدون شیرخوشید هم بود که پرچم ملی نامیده می شد و آن را مغازه داره و موسسات غیر دولتی در مواقعی که لازم بود بکار می بردند. مثلا در روز 28 مرداد که رژیم کودتا آن را «قیام ملی» می نامید، مغازه دارها باید بالای درب مغازه پرچم نصب می کردند. دیگر این که پرچم دارای شیرخورشید را بیشتر گروههای اپوزیسیون رژیم (کمتر در بین گروههای چپ)  در تظاهرات به دست می گیرند و شورای ملی مقاومت تشکیل یافته توسط مجاهدین هم سالها پیش آن را به عنوان آرم شورا تصویب کرد. از اینها گذشته هیچ سند و دلیل که بشود با استناد به آن گفت مجید رضای قهرمان که نمی خواست در مراسم خاکسپاریش نماز بخوانند و تلاوت قرآن پخش کنند و خواهان پخش موسیقی بود، طرفدار رضا پهلوی است.ء

از محصولات دکان «کوچه» بی نام و نمناک اما وصل به شاهزاده

https://www.youtube.com/watch?v=yUp3MvVvpyk

اعلام همصدایی شاهزاده رضا پهلوی با مسیح علینژاد، نازنین بنیادی و علی کریمی برای نجات ایران!!!

سه هفته پیش

https://www.youtube.com/watch?v=WOf5WAg9uqk

شاهزاده رضا پهلوی با حمایت از حامد اسماعیلیون اولین چراغ ائتلاف را روشن کرد

یک ماه پیش

این هم محصولی از کانال یونیکا، آن هم شاه اللهی دو آتشه وصل به «خاندان جلیل سلطنت» و به دفتر شاهزاده. از این کانالهای یوتیوبی که برای فضا سازی بازگشت سلطنت به ایران راه افتاده اند، بازهم هستند 

https://www.youtube.com/watch?v=Gzan6pSncH0

 -------------------------------------------------------

۱۸دی ۱۴۰۱ - 2023 ژانویه 08